به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخت.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: يَا طَالِبَ الْعِلْمِ، إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ: الْعِلْمَ، وَ الْحِلْمَ، وَ الصَّمْتَ، و لِلْمُتَكَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ: يُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، وَ يَظْلِمُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ يُظَاهِرُ الظَّلَمَةَ».
الكافي (ط - دارالحديث)، ج1، ص: 89
امامان «علیهم السلام» الگوی برخورد حلیمانه، هستند، افرادی به آن حضرات اهانت می کردند اما با حلم و بردباری حضرات معصومین مواجه و شرمنده می شدند.
مراد از «صمت» یعنی سکوت بجا. بعضی فکر می کنند که اگر بیشتر صحبت کنند نشان دهنده علم بیشتر است اما این درست نیست.
کسانی که اهل علم به معنای دقیق کلمه هستند به سادگی صحبت نمی کنند و باید به آن ها التماس کرد تا سخن بگویند.
*هیئت ترکیبیه لاضرر
سخن درباره هیئت ترکیبیه قاعده لا ضرر بود،گفتیم دو گرایش در این هیئت ترکیبیه وجود دارد.
گرایش اول می گوید لا نافیه است و دارای سه مبنا بود.
مبنای اول از شیخ انصاری است که می گوید "لا ضرر" یعنی نفی حکم ضرری.
مبنای دوم از مرحوم آخوند بود که می گوید مراد نفی حکم است به لسان نفی موضوع.
مبنای سوم هم از فاضل تونی است که می گوید "لا ضرر" یعنی ضرر غیر قابل جبران در اسلام وجود ندارد.
گرایش دوم می گوید لا ناهیه است.
دو نفر به این نظر قائل هستند؛ یکی مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی است - که به همراه مرحوم شیخ محمد تقی شیرازی ، سابقه مبارزه با استعمار انگلیس را در 1920 میلادی دارد- دلایلی هم بر نظر خود مطرح کرد.
نفر دوم هم مرحوم امام راحل است که نظریه ایشان را مطرح خواهیم کرد.
«اشکال بر نظر مرحوم شیخ الشریعه»
*ما در معانی مفردات و هیئات ترکیبیه بر چه اساسی عمل می کنیم؟ اصل بر این است که حتی الامکان به سراغ معنای حقیقی برویم و اگر معنای حقیقی قابل اخذ نبود آن گاه سراغ معنای مجازی می رویم.
حال باید دید حقیقت در جملات این چنینی به معنای نفی است یا نهی؟
حقیقت در نفی است چون بعد از "لا" اسم قرار می گیرد ولی اگر به معنای نهی بود باید بعد از آن فعل قرار می گرفت.
پس اولین اشکال به این دو بزرگوار همین است که اگر ما نتوانستیم "لا" نافیه را درست معنا کنیم سراغ نهی می رویم ولی اگر معنای معقولی در دست باشد دلیلی بر این کار وجود ندارد.
*شک و شبهه ای نیست که در مواردی این هیئات ترکیبیه در معنای نهی هم بکار رفته است مثل مواردی که قبلا بیان شد ولی همیشه یاد گرفته ایم که استعمال اعم از حقیقت و مجاز است. یعنی در مثال هایی که بیان شد "لا" به معنای نهی است اما دلیلی ندارد که بگوئیم همیشه چنین است و تنها در معنای نهی استعمال شده است.
*مرحوم شیخ الشریعه مواردی را بیان کردند که "لا" در معنای نهی به کار رفته است ولی ما هم مثال هایی بیان می کنیم که در معنای نفی استعمال شده است.
مثال :
*لَارَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ.
معنای حدیث این است که بعد از قطع شیردهی، محرمیت حاصل نمی شود.
فطام( از شیر گرفتن) بر دو صورت است؛ یکی فیزیکی (یعنی زمانی که بچه را از شیر می گیرند) و دیگری روانی (یعنی بلوغ).
بچه تا به سن بلوغ نرسیده باشد مثل نوزاد شیرخوار است و خودش را کسی حساب نمی کند ولی بعد از بلوغ حالت کودکی را ندارد و به معنای دقیق کلمه یک زلزله ای در شخصیت او ایجاد می شود و دوست دارد حرفش شنیده شود و پاسخ قانع کننده ای برای سؤال خود دریافت کند.
* «لا بیع إلا فی ملک». اگر کسی مالک چیزی نبود و صیغه بیع را جاری کرد ، چنین خرید و فروشی باطل است اما مرتکب معصیت نشده است.
*لا عتق إلا فی ملک. اگر کسی مالک نباشد نمی تواند دیگری را آزاد کند.
*لا طلاق إلا علی طُهر.
*لا یمین للولد مع والده.
*لا یمین للملوک مع مولاه و لا للمرأه مع زوجها.
*سوره بقره آیه 197 : الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ.
چه اشکالی دارد که سه مورد موجود در آیه را نافیه بدانیم؟ هرچند معنای نهی هم از آن ها قابل استفاده است.
مثلا اگر زن و شوهر خطاب به یکدیگر بگویند لا کذب و لا خیانه، معنای نفی بلیغ تر است و معنایش این است که ما اصلا دروغ و خیانت را تصور نمی کنیم.
یا اگر پدر بگوید "ولدی یصلی" از "صلّ" ابلغ است.
نتیجه:
یک نظریه درباره قاعده لا ضرر این است که "لا" ناهیه باشد.
نقد این بود که هر چند "لا" در معنای نهی استعمال شده است اما مواردی هم وجود دارد که در معنای نفی بکار رفته است.
استعمال ملاک نیست بلکه مهم روش است. یعنی ابتدا سراغ معنای حقیقی می رویم و اگر معنای حقیقی ممکن نبود باید سراغ معنای مجازی برویم.
در "لا ضرر" چه اشکالی وجود دارد که به معنای نفی باشد؟ خصوصا با توجه به معنای زیبایی که شیخ انصاری مطرح کرد یعنی هیچ حکم ضرری در شرع وجود ندارد.
در نهایت به بیان نظریه امام راحل خواهیم رسید.
نظر شما